تلسکوپ های آماتور و حرفه ای
تلسکوپ در سه نوع اصلی شکستی، بازتابی و کاتادیوپتیک (ترکیبی) است. تفاوت اصلی آنها در مسیر نور در لوله تلسکوپ و محل کانون است. در شکستیها، که ساختار به سادگی تلسکوپ گالیله دارند، کانون تلسکوپ و محل قرارگیری چشم در انتهای لوله است. در این تلسکوپها برای دیدن اجرام بالای سر نیاز است یک منشور یا آینه تخت با زاویه ۴۵ درجه، نور را به سمت بالا بفرستد. با این ابزار جانبی چپقی (diagonal) می گوییم. در بازتابیهای ساده (نیوتنی) که اغلب تلسکوپهایی با نسبت کانونی کم (سریع) هستند، به جای عدسی شیئی در سر لوله، آینهای در انتهای لوله مسئول گرداوری نور است. در عوض کانون تلسکوپ و محل قرارگیری چشم در سر لوله است و دیگر نیازی به استفاده از چپقی برای دیدن مناظر بالای سر نیست.
تلسکوپهای شکستی کوچک بر پایه سمت – ارتفاعی برای رصد مناظر زمینی نیز استفاده می شود، اما کاربری تلسکوپهای بازتابی بیشتر رصد آسمان است. وقتی با دوربین دو چشمی به آسمان یا مناظر زمینی نگاه میکنید تصاویر وارونه یا برگردان نیستند، همانطور که به چشم میبینید دیده میشوند اما در تلسکوپ این طور نیست و هم وارونگی و هم برگردان بودن تصویر اتفاق می افتد.
در تلسکوپهای شکستی، چپقی قرار گرفته در انتهای لوله تصویر وارونه را درست میکند اما تصویر، برگردان جانبی است.
در بازتابیهای نیوتنی، هم وارونه و هم برگردان جانبی است و در کاسگرینها (انواع ترکیبی) نیز که از چپقی استفاده میشود فقط برگردان جانبی است (البته برای رفع این موضوع عدسی مستقیم کننده وجود دارد تا در نیوتنیها نیز بتوان تصویر مستقیم را برای مشاهده مناظر زمینی دید اما در رصدهای نجومی کاربرد چندانی ندارد).
اما نوع ترکیبی تلسکوپها، یعنی کاتادیوپتریک، تقریبا از دهه ۱۹۳۰ وارد جامعه نجوم آماتوری شد و در دو سه دهه اخیر منجمان آماتوری که توان خرید تلسکوپهای گران را دارند بسیار استقبال کردهاند. متداولترین نوع تلسکوپهای کاسگرین است.
در طراحی خلاقانه آنها نور و آینه اولیه در انتهای لوله میرسد. سپس در سر لوله به آینه ثانویه محدب میرسد و به سوی آینه اصلی باز می گردد تا از سوراخی در مرکز آن به محل کانون و قرارگیری چشم در انتهای لوله تلسکوپ در پشت آینه اولیه برسد . یعنی محل قرارگیری چشم مانند تلسکوپهای شکستی است و در نتیجه برای رصد بالای سر به چپقی نیاز است. در این طراحی رفت و برگشت نور در لوله از یک طرف و قرارگیری آینه محدب ثانویه به جای آینه تخت از سوی دیگر سبب کاهش طول لوله میشود در حالی که نسبت کانونی تلسکوپ کم نمیشود و تصاویر دقیق ایجاد میشوند. قیاس کنید تلسکوپ بازتابی نیوتنی و کاسگرین را که هر دو به فاصله کانونی۱۰۰۰ میلیمترند در حالی که لوله تلسکوپ نیوتنی یک متر طول دارد، طول تلسکوپ کاسگیرین فقط ۳۰ سانتیمتر است. مزیت این تلسکوپها ارائه f بالا با لولهای کوتاه، دقت و امکان حمل و نقل آسان است اما نورانیت تصویر اغلب از اپتیک بازتابیای به همان اندازه کمتر است و از سوی دیگر بهای زیاد تلسکوپهای کاسگرین بزرگ به نسبت نیوتنیهای بزرگ، منجمان آماتور با بودجه محدود را از خرید آنها منصرف میکند.
این نوع تلسکوپها بجز کاسگرینهای عادی که امروز کمتر در اپتیکهای کوچک به کار میروند به دو دسته اصلی اشمیت – کاسگرین و ماکستوف – کاسگرین تقسیم می شوند. در هر دو یک تیغه تصحیح کننده شیشهای به سر لوله اضافه شده است که خطای کروی آینهها را کاهش میدهد (این مزیت بزرگی نسبت به تلسکوپهای نیوتنی است). علاوه بر این تیغه از نشستن غبار و هوا زدگی زیاد آینه جلوگیری میکند و اندود آلمینیوم آینه سالهای بیشتری دوام میآورد. در اشمیت کاسگرین تیغه تصحیح کننده تقریبا مسطح به نظر میرسد و نسبت کانونی تلسکوپهای ارائه شده در این نوع اغلب نزدیک به ۱۰/f است. در ماکستوف کاسگرین تیغه تصحیح کننده عدسی مقعری است که آینه ثانویه نیز بر سطح درون آن به صورت اندود بازتابکنندهای قرار میگیرد. با نسبت کانونی زیاد (اغلب ۱۱/f تا ۱۴/f) خطای کروی در این تلسکوپها بسیار کمتر است و وقتی تصویر را کانونی میکند بسیار تیز و دقیق دیده میشود. همچنین آینه ثانویه همواره با آینه اولیه همخط است مانند نیوتنیها و اشمیت – کاسگرینها نیازی به هم خط کردن آن پس از حمل و نقل نیست. اما نسبت کانونی زیاد ماکستوفها در کنار دقت فوقالعادهای که در رصدهای خورشید، ماه و سیارات، ستارهها و اجرام غیر ستارهای دارند، کاربرد آنها را در رصد و عکاسی از اجرام کمنور غیر ستارهای و اجرام گستردهای مثل خوشههای باز و سحابیهای پراکنده کمتر میکند.
انواعی از تلسکوپ های موجود همراه با مشخصات کامل :